رومانی (به رومانیایی România) کشوری است در جنوب شرقی اروپا. پایتخت آن بخارست است. رومانی از غرب با مجارستان و صربستان، از شمال شرقی و شرق با مولداوی و اوکراین و از جنوب با بلغارستان همسایه است.
رومانی با داشتن مساحت ۲۳۸،۴۰۰ کلیومتر مربع نهمین کشور اتحادیه اروپا از نظر مساحت است و همچنین با داشتن ۱۹ میلیون جمعیت هفتمین کشور اتحادیه اروپا از نظر جمعیت است.[۱]
تاریخ
در سال ۵۱۳ پ.م. داریوش بزرگ، شاهنشاه ایرانی، طی لشکرکشیاش برضد اسکیتها، در جنوب رود دانوب، کنفدراسیون ایلی گتها را شکست داد. (هرودوت فصل چهار ۹۳). بیش از پانصد سال بعد گتها بدست تراژان امپراتور روم شکست خوردند و هسته اصلی پادشاهی ایشان به عنوان استان رومی داچیا نامیده شد.
داچیا شکل اولیه کشوری بود که بعدها رومانی نام گرفت.
در سال ۱۸۵۹ میلادی با اتّحاد بخش ولاشکا و مولداوی، کشوری به نام رومانی ایجاد شد، نام واژهٔ رومانی از سال ۱۸۶۲ متداول گشت. رومانی تا کنگرهٔ برلین در سال ۱۸۷۸ تقریباً تحت نظارت ترکان عثمانی بود ولی در همان سال استقلال کامل را کسب کرد. رومانی در اواخر سدة هجده در نتیجه دغدغههای فرهنگی و زبانی، مبارزه برای کسب هویت و آزادی ملی را با دست زدن به تأسیس جنبشی فرهنگی به نام «مدرسه ترانسیلوانیا» آغازکرد . انتلکتویلها برای بیداری ملی مردم، از فرهنگ و زبان نهایت استفاده را بردند . این مدرسه برای رشد یک زبانِ ادبیِ رومانی شمول استفاده از الفبای لاتین بجای سریلیک و همین طور خلق گرامر جدید کوشش کرد . از سال ۱۸۴۰ تا سال ۱۸۵۰ میلادی، جنبشی به نام «روح فرانسه» فرهنگ رومانی را معطوف فرهنگ غربی ساخت. فئودالیسم در سال ۱۸۶۴ لغو شد و مدارس ابتدایی و دانشگاهها ایجاد و گسترش یافتند.
سرزمینی که امروزه بنام رومانی معروف است ابتدا داچیا نامیده میشد. عمده ساکنان آن از منطقه تراچ در یونان بودند که یونانیها آنها را بنام گتای میشناختند. بین سالهای ۱۰۱ تا ۱۰۶ میلادی سرزمین داچیا توسط ترایان، امپراطور روم، فتح و تبدیل به یکی از استانهای این امپراطوری شد. در سال ۲۷۰ میلادی امپراطوری روم نیروهای خود را از داچیا عقب کشید اما تعدادی از رومیها ترجیح دادند در این منطقه بمانند، لذا تحت نفوذ رومیها مردم داچیا زبان لاتین را انتخاب کردند . در طی هزار سال پس از آن این منطقه مورد هجوم هونها، اسلاوها و بلغارها قرار گرفت. اسلاوها در قرن چهارم مسیحیت را به این منطقه آوردند و با اقامت در رومانی و مبادرت به ازدواج با ساکنان داچیا موازنه نژادی قبلی در داچیا را متحول نمودند. بتدریج اسلاوها تبدیل به یک گروه نژادی قوی شده و به ولاحها معروف شدند. در قرن نهم میلادی بلغارها ساختار شرقی مذهب ارتدوکس را در این منطقه رواج دادند.
در سال ۱۰۰۳ میلادی شاه اشتفان اول از مجارستان کنترل خود را براغلب بخشهای ترانسیلوانیا (مناطق مرکزی و شمالغرب فعلی رومانی) اعمال نمود و در قرن 13 مجارستان ساکسونها و قبائلی از آلمانیها را به این منطقه انتقال داد تا نفوذ و کنترل خود بر آنجا را مستحکم نماید. در اواسط قرن 13 تحت فشار مجارها تعداد زیادی از ولاحهای ساکن ترانسیلوانیا به مناطق جنوبی و شرقی کوههای کارپات مهاجرت نموده و در آنجا استان والاچیا و سپس استان ملداویا را ایجاد کردند که توسط شاهان محلی و تحت نفوذ مجارستان و بعضا لهستان اداره میشدند. در قرن 15 عثمانی حمله خود به منطقه والاچیا را آغاز نموده و این ناحیه را تحت کنترل خود درآورد اما این کنترل تا سال ۱۵۲۶ که عثمانی مجارستان را شکست داد غیرمستقیم بوده و تغییری در دین، سرزمین و مدیریت منطقه نداد. در اواخر قرن 16 یکی از حکام محلی والاچیا بنام میخائیل شجاع برعلیه عثمانی قیام نموده و توانست برای مدتی کوتا ه والاچیا، ملداویا و ترانسیلوانیا را متحد نماید . اگرچه این دوران طولی نکشیده و با مرگ میخائیل شجاع در سال ۱۶۰۱ مجددا عثمانیها بر والاچیا و ملداویا و مجارها بر ترانسیلوانیا مسلط شدند اما همین حرکت حاکم مزبور سبب شد زمینه تحرکات بعدی جهت متحد نمودن بخشهای مختلف سرزمین رومانی ایجاد شود.
تاریخ منطقه ملداویای رومانی نیز شبیه والاچیا میباشد. عثمانیها پس از تسلط بر والاچیا، ملداویا را هم تحت کنترل خود درآوردند اما قبل از آن این منطقه تحت نفوذ مجارها و لهستانیها بود. اشتفان بزرگ، یکی از حکام محلی ملداویا، در سالهای ۱۴۵۷ تا ۱۵۰۴ مبارزات سختی را علیه عثمانیها انجام داده و همراه با میخائیل شجاع بعنوان قهرمانان ملی رومانی در تاریخ این کشور معروف شدند. از ابتدای سال ۱۷۰۰ میلادی نفوذ عثمانیهادر منطقه روبه کاهش نهاد و در قرن 18 کاترین بزرگ روسیه، مسکو را حامی تمامی ارتدوکسهای تحت نفوذ عثمانی اعلام و والاچیا و ملداویا را تحت نفوذ خود درآورد.
در پی جنگهای متعدد روسیه و عثمانی، مسکو امتیازاتی را در خصوص رومانی از ترکها گرفت، از جمله اینکه طی قرارداد بوکارست (۱۸۱۲) روسیه منطقه باسارابی در ملداوی را به خاک خود ملحق ساخت و در قرارداد آدریانوپل (۱۸۲۹) نیز والاچیا و ملداویا تحت الحمایه روسیه قرار گرفت. از اوایل ۱۸۰۰ جنبشهایی در ملداویا و والاچیا صورت گرفت که مرتبا توسط روسیه و عثمانی سرکوب میشد و نهایتا در قرارداد پاریس (۱۸۵۶) که در پایان جنگهای کریمه میان روسیه و عثمانی به امضا رسید، خرجگزاری ملداویا و والاچیا به عثمانی مورد تاکید قرار گرفت و روسیه هم بسارابی جنوبی را به ملداویا بازگرداند. در سال ۱۸۵۷ شوراهای حاکمیت والاچیا و ملداویا رای به اتحاد این دو منطقه دادند که زمینه را برای وحدت آنها با ترانسیلوانیا فراهم نمود. در سال ۱۸۷۸ و در پی جنگ روسیه و عثمانی کنترل ۵۰۰ ساله عثمانی بر والاچیا و ملداویا خاتمه یافت و در همان سال طی کنفرانس برلین استقلال رومانی به رسمیت شناخته شد، بسارابی جنوبی به روسیه داده شد و در عوض منطقه دوبروجای شمالی از بلغارستان گرفته شد و به خاک رومانی ملحق گردید. در سالهای ۱۹۱۲ و ۱۹۱۳ دو جنگ در بالکان درگرفت که رومانی با ورود به جنگ دوم بالکان منطقه دوبروجای جنوبی را هم از بلغارستان گرفته و بخاک خود افزود. در سال ۱۹۱۴ کارول اول که مدتی بر رومانی حکمفرمائی کرده بود درگذشت و نوه اش فردیناند اول بجای او نشست. در ابتدای جنگ جهانی اول رومانی اعلام بیطرفی کرد اما در آگوست ۱۹۱۶ به متفقین پیوست و پس از پایان جنگ ترانسیلوانیا، بخشی از بنات ومارامورش را از مجارستان، بوکووینا را از اتریش و بسارابی را از روسیه بدست آورد، لذا عملاً در پایان جنگ سرزمین جمعیت رومانی دوبرابر شد . در طی سالهای دهه ۱۹۲۰ رومانی از رشد اقتصادی خوبی برخوردار بود و در این دوران رژیم پارلمانی در این کشور استقرار یافت اما اختلافات نژادی، ناشی از نارضایتی مردم سرزمینهایی که به رومانی ملحق شده بود، بی ثباتی سیاسی را در این کشور رقم زد.
بعد از سال ۱۹۲۹ رومانی هم از تبعات بحران اقتصادی جهانی آسیب دید و بیکاری و فقر موجب شکل گیری و رشد سازمانهای فاشیستی شد که عمدهترین آنها سازمان ضدنژادی گارد آهنین بود. در سال ۱۹۳۰ شاه کارول دوم به قدرت رسید و رومانی بتدریج تحت نفوذ آلمان نازی درآمد. در سال ۱۹۳۹ بهدنبال امضای قراردادی میان روسیه و آلمان، رومانی بخشی از ترانسیلوانیا را به مجارستان داد، بسارابی و بوکوونیای شمالی را به شوروی واگذار و دوبروجای جنوبی را نیز به بلغارستان داد . در جنگ جهانی دوم رومانی بعنوان متحد آلمان علیه روسیه اعلان جنگ داد. قوای این کشور بسارابی و بوکووینا را تصرف نموده و تا جنوب [[اکراین[[هم پیش رفتند اما در جنگهای استالنینگراد در سالهای ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ شکست خوردند که بهدنبال آن نیروهای روسیه در سال ۱۹۴۴ وارد رومانی شده و بوکارست را مجبور به تسلیم در مقابل روسیه و اعلام جنگ علیه آلمان نمودند. از آن پس تا زمان بقدرت رسیدن چائوشسکو تحت فشار روسها چپگراها همواره در رومانی برسرقدرت بودند تا اینکه این نفوذ روسیه با روی کارآمدن چائوشسکو و تبعید شاه میهای نهادینه شد. شاه میهای اینک به رومانی بازگشته و بخشی از اموال خود را بازپس گرفته است.
سیاست
این کشور در زمره کشورهای بلوک شرق سابق قرار داشت و دوران حکومت کمونیستی به رهبری نیکلای چائوشسکو در این کشور حدود سی سال به طول انجامید تا سرانجام در دسامبر سال ۱۹٨۹ حکومت کمونیستی سرنگون شد و جمهوری سوسیالیستی رومانی جای خود را به جمهوری رومانی داد که به گروه کشورهای آزاد پیوسته بود. در دهه ۹۰ و در پی تحولات به وجود آمده اقتصاد رومانی شرایط بسیار سختی را گذراند و گرانی و تورم بیش از پیش بر مردم فشار آورد.
در سال ۲۰۰۷ رومانی رسما عضو اتحادیه اروپا شد. دولتمردان رومانی معتقدند عضویت در اتحادیه اروپا هر چند در کوتاه مدت باعث فشار آمدن به مردم و مخصوصا قشر کم درآمد خواهد شد اما در دراز مدت منافع فراوانی برای رومانیاییها در پی خواهد داشت. رئیس جمهور کنونی رومانی ترایان باشسکو است و کالین پوپسکو-تاریچانو نخست وزیر و رئیس دولت است.